متن پادکست
منتشر شدن سریال The Witcher از شبکه Netflix باعث شد که عده زیادی به جمع طرفدران فرنچایز ویچر بپیوندند، این سریال با تمام بحثهایی که در رابطه با کیفیتاش وجود دارد، موفق شد تا بار دیگر توجهها را به سمت دنیایی که توسط آندری ساپکوفسکی ساخته شده بود و بعد از آن به کمک بازیهای ویدیویی ساخته شده توسط استودیو CD Projekt Red به دنیا معرفی شد، جلب کند و از این جهت، ما هم در قسمت دوم از پادکست پیاسارنا، قصد داریم تا داستان شکل گیری این فرنچایز دوستداشتنی را از رویهای ابتدایی تا امروز برایتان روایت کنیم. با ما همراه باشید.
آندری ساپکوفسکی
آندری ساپکوفسکی، در تاریخ 21 ژوئن سال 1948( 31 خرداد 1321) در شهر لودز لهستان به دنیا آمد. یعنی درست 3 سال بعد از اتمام جنگ جهانی دوم، مشخص شدن مرزهای جدید لهستان با آلمان و شوروی و در نهایت تشکیل دولت موقت وحدت ملی در لهستان.
اگه کمی با تاریخ لهستان آشنا باشید، دقیقا میدانید که این کشور بعد از جنگ جهانی دوم و خارج شدن ناتزیها از مرزهایش، چندان هم آزاد نشد. چون بلافاصله بعد از تمام شدن جنگ، استالین موفق شد دولتی موقت را با نادیده گرفتن دولت تبعیدی لهستان که در لندن ساکن بود، ایجاد کند. این دولت جدید که استالین تاسیس کرده بود، باعث شد که حزب کارگر لهستان (حزب چپ) در دو سال بعد به حدی قدرتمند شوود که کنترل کشور را به دست بگیرد و در ادامه در سال 1952 کشور جمهوری خلق لهستان را پایه گذاری کند. به طور کلی لهستان از سال 1952 تا زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و حتی تا سال 1990 یکی از کشورهای اروپای شرقی بود که حکومت مستقلی داشت، اما فضا و حاکمیت اتحاد جماهیر شوروی و یک حکومت کمونیستی با فضای سیاسی و فرهنگی بسته درونش حس میشد.
ساپکوفسکی تقریبا بخش مهمی از زندگیاش را در چنین فضایی سپری کرد، یعنی فضایی به شدت سیاسی و امنیتی، که تاثیر زیادی در جهان بینی یک نویسنده خواهد داشت. تاثیری که به طور واضح در آثار ساپکوفسکی قابل مشاهده است.
آندری ساپکوفسکی که از با مدرک اقتصاد از دانشگاه شهر لودز فارغ التحصیل شده بود، در سال 1974 و وقتی 26 سال سن داشت، نماینده فروش یک شرکت تجارت خارجی شد. وضعیت شغلی ساپکوفسکی باعث شد که او در دوران جوانی وضعیت بسته کشورش را با شرایط جهانی مقایسه کند و بینشی جهانی به دست بیاورد.

آندری ساپکوفسکی، نویسنده لهستانی سری کتابهای ویچر
شرکت در مسابقه داستان نویسی
شغل آندری باعث شد که او با زبانهای دیگر آشنا شود، همچنین علاقه او به ادبیات فانتزی و علمی تخیلی و به طور کلی ادبیات گمانهزن داشت و به همین دلیل دست به ترجمه برخی از آ ثار در این ژانر زد و آنها را در مجله Fantastyka که در سال 1982 تاسیس شده بود، به چاپ رساند. در لهستان فقط چند مجله وجود داشت که داستانهای کوتاه فانتزی و علی تخیلی را ترجمه و منتشر میکردند، Fantastyka مجله به شدت پرطرفداری بود . هنوز هم یکی از بزرگترین نشریات لهستان است.
ساپکوفسکی در سال 1985 تصمیم گرفت داستان کوتاهی به اسم Wiedźmin (با تلفظ ایجمین) را برای شرکت در مسابقه داستان نویسی مجله Fantastyka بنویسد. ساپکوفسکی با نوشتن داستان کوتاه Witcher موفق شد تا مقام سوم را در مسابقه به دست بیاورد.
ساپکوفسکی: «اولین داستان من Wiedzmin (ترجمه انگلیسی: The Witcher) تو زمستان 1985 نوشته شد اونم برای یک مسابقه ادبی که تو مجله Fantastyka که پرطرفدارترین مجله فانتزی لهستان بود و هست. میدونستم که ژانر فانتزی داره تو لهستان رشد میکنه و تصمیم گرفتم برای مسابقه یک داستان کوتاه فانتزی بنویسم. اما یک چیزی خلاقانهتر از داستان اینکه «کونان بربر» میره هیولاهارو میکشه و بعد میره بقیه هیولاهارو میکشه»
«مدت زیادی فکر کردم و آخرش تصمیم گرفتم که داستانهای کلاسیک پریان رو به روش خودم تعریف کنم. مثلا تو این داستانا معمولا یک مرد فقیر یا یه شوالیه با زره براق هست که میره اژدها رو میکشه و شاهدخت رو نجات میده، دستمزدش هم برای این قهرمان بازیش ازدواج کردن با شاهدخته! اما تو دنیای فانتزی من، کشتن هیولا کار راحتی نیست، یعنی یه آدم حرفهای باید هیولاهارو بکشه، آدمی که برای این کار و خدمتی که ارائه میده پول میگیره، نه این که با شاهدخت قصه عروسی کنه، اینجوری شد که گرالت ویچر، نابود کننده حرفهای هیولاها به وجود اومد!»
استودیو CD Projekt
فضای سیاسی لهستان بعد از سال 1990 دچار تحولی اساسی شد، اتحاد جماهیر شوروی از هم پاشیده بود، در این بازه زمانی شرایط بد اقتصادی لهستان در سالهای قبل و افزایش اعتراضات باعث شد که حکومت لهستان که توسط حزب کارگر کنترل میشد، با گروه مخالف یعنی اتحادیه تجارت که با اسم «حزب همبستگی» شناخته میشد وارد مذاکره شود و اجازه حضور آنها در انتخابات بعدی را صادر کند. در سال 1989 حزب همبستگی با پیروزی در انتخابات جمهوری لهستان (که با اسم سومین جمهوری هم شناخته میشود) را پایهگذاری کرد تا لهستان دیگر حکومتی کمونیستی نداشته باشد.
در همین زمان، یعنی همزمان با آزاد شدن بازارهای لهستان دو دوست دبیرستانی به نام مارسین اوینسکی (Marcin Iwiński) و مایکل کیسینسکی (Michał Kiciński)، که عاشق بازیهای ویدئویی بودند شروع به فروش بازیهای کرک شده در بازار لهستان کردند.
با شهرت دیسکهای فشرده یا CDها در اوایل دهه 90، اکثر بازیها روی این دیسک عرضه میشدند و مارسین و مایکل با کپی کردن نسخههای کرک شده بازیها و رایت کردن CDهای جدید به کسب و کاری کوچک در لهستان رسیدند.

مارسین ایوینسکی، یکی از بنیانگذاران شرکت CD Projekt Red سازنده بازی The Witcher
شروع ژانر فانتزی در لهستان
ساپکوفسکی با جسارت زیاد، شروع به نوشتن فانتزی کرد، ژانری که همونطور که خودش هم گفت، در لهستان طرفداران زیادی داشت، اما نویسنده خوبی نداشت و معمولا مردم و طرفداران فانتزی سراغ کتابهای خارجی میرفتند.
به نقل از ساپکوفسکی لهستان دهه 90 هیچ نویسندهای در ژانر فانتزی نداشت، به همین دلیل او مجبور شد که ادبیات فانتزی لهستان را ابداع کند.
ساپکوفسکی به این نتیجه رسید که باید دانش قبلیاش از ژانر فانتزی را کنار بگذارد، چرا که مخاطب لهستان از خواندن قصههای ترکیبی و غیرنوآرانه خسته شده بود و از طرفی دیگر، نوشتن آثاری کلاسیک مثل آثار تالکین با استقبال مواجه نمیشد. بنابراین نیاز بود تا چیزی جدید و نو برای ادبیات فانتزی لهستان ساخته شود.
داستانهای کوتاه ساپکوفسکی، به طور پراکنده در مجله Fantastyka چاپ میشدند، مدتی بعد پنج داستانهای کوتاه او به صورت یک مجلد از طرف این مجله منتشر شد. اما اولین کتاب ساپکوفسکی یعنی «شمشیر سرنوشت» در سال 1992 چاپ شد. شمشیر سرنوشت، 6 تا داستان کوتاه داشت که ماجراهای گرالت را روایت میکردند که اتفاقا از این کتاب داستانهای The Bounds of Reason و Something more از منابع اقتباس فصل اول سریال Witcher هستند.
کتاب دوم ساپکوفسکی با اسم نام آخرین آرزو (The Last Wish) یک سال بعد منتشر شد، اما وقایع داستانهای این کتاب از نظر تقویمی، قبل از وقایع کتاب شمشیر سرنوشت رخ میدهند.
داستانهای کوتاه Witcher، The last Wish، A Question of Price ، The Lesser Evil و البته داستان The Edge of the World از منابع اقتباس فصل اول سریال هستند.
سری حماسه ویچر با این دوتا کتاب آغاز شد،برخلاف همه سریهای فانتزی، ساپکوفسکی دنیایش را با داستانهای کوتاهی که در بازههای زمانی متفاوت روایت میشدند ساخت و مخاطبش را با همین داستانهای کوتاه با دنیای ویچر آشنا کرد. با اینکه هریک از داستانهای کوتاه از نظر زمانی اختلاف دارند، اطلاعات بسیار زیادی را در مورد دنیای فانتزی ویچر به مخاطب میدهند، مثلا داستان The Edge of the World وضعیت سیاسی الفها در قاره را مشخص میکند، یا داستان The Bounds of Reason وضعیت کشور سینترا، خانواده سیری و جایگاه سیاسی آنها در دنیا ویچر را روشن میکند.
تحلیل سبک ساپکوفسکی
ساپکوفسکی در هریک از داستانهای کوتاهش نسخه متفاوتی از قصههای پریان را روایت میکند، مثلا داستان Lesser Evil که ماجرای رنفری (Renfri) و شهر بلاویکن (Blaviken) را روایت میکند و منبع اقتباس قسمت اول سریال است، نسخه خاص و تاریک ساپکوفسکی از ماجرای سفید برفی است: نامادری رنفری به خاطر پیشگوییهای یک جادوگر که مدتی است دخترانی که در زمان خورشید گرفتگی به دنیا آمدهاند نفرین شدهاند و اطرافیانشان را خواهند کشت، رنفری را به دست جادوگری میسپارد تا کشته شود، اما رنفری فرار میکند و در کنار هفت دوارف به زندگی ادامه میدهد تا مدتی بعد به عنوان یک یاغی برای انتقام برگردد.
همچنین داستان A grain of Truth را که در سریال اقتباس نشده اما یکی از بهترین داستانها برای توضیح دنیای ویچره است، میتوان نسخه ساپکوفسکی از قصه دیو و دلبر دانست.
ساپکوفسکی فقط نسخهای تاریکتر یا سیاسی شده قصه پریان را روایت نمیکند، بلکه به نوعی و با سبک آمیخته شده با طنزسیاه و تلخاش از طریق نگاه کردن به دنیا با چشمان گرالت که معمولا فردی بیطرفی از نظر سیاسی است، قصههای پریان را به سخره میگیرد و بیان میکند که در دنیای واقعی و سیاست زده که همه چیز به سیاه و سفید تقسیم نمیشود، شاهدختهایی مثل سفید برفی هم به آدمکش تبدیل میشوند.
بعد از این، ساپکوفسکی که منطق دنیایش را در داستانهای کوتاه به مخاطبش نشان داده بود و حتی به سبک خودش، شخصیتهایی مثل سیری و ینینفر را هم وارد داستان کرده بود، اولین رمان از پنجگانه ویچر را به اسم خون الفها (Blood of Elves) در سال 1994 منتشر میکند.
خون الفها یک رمان است اما ساختار روایتش هنوزم مثل داستانهای کوتاه است و داستان را به شکل خطی روایت نمیکند. ساپکوفسکی مدام از دید شخصیتهای فرعی داستانها کوتاهی را مینویسد که در مجموع یک رمان را میسازند، اما مهارت ساپکوفسکی برخلاف سازندههای سریال، در این است که با وجود اینکه ساختار روایتش خطی نیست، کاملا منسجم و به شکل یک کل واحد به نظر میرسد.
ساپکوفسکی نثری پیچیده و جذاب دارد که دنیایی پیچیده و باستانی رو نشون میدهد، در نوشتههای ساپکوفسکی ماجراجویی، شوخی، کمدی سیاه، عشق و پیام سیاسی جدی وجود دارد.
ساپکوفسکی بارها گفته که در کارش از ادبیات نوآر الگو گرفته است. او گرالت را شخصیتی مشابه فیلیپ مارلو یک کارآگاه خصوصی در رمانهای کارآگاهی نوآر ریموند چندلر، نویسنده امریکایی میداند. مارلو هم مانند گرالت، سعی میکند در سیاست بیطرف باشد و ماجراهایش هم دقیقا مثل گرالت به نجات خودش یا چند نفر دیگر ختم میشود، نه نجات دادن دنیا! مارلو هم مثل گرالت فردی طرد شده است و معمولا موفق نمیشود تا رسم دنیا را عوض کند.

تصویر روی جلد نسخه اروپایی سری کتابهای ویچر (The Witcher Book Series)
آغاز کار CDP
درست در زمانی که ساپکوفسکی درحال انتشاررمان اول پنجگانه بود، ایوینسکی و کیسینسکی، از دبیرستان فارقالتحصیل شدند و کسب و کارشان را جدیتر دنبال کردند. آنها اولین عضو از گروه شرکتهای CD Projekt را به اسم CDP.pl تاسیس کردند که تمرکزش وارد کردن بازیها و نرم افزارهای منتشر شده روی فرمت CD-Rom بود.
CDP.pl در واقع یک فروشگاه بود که مارسین و مایکل با کمک آدام کیسینسکی مدیریت آن را برعهده داشتند و به نوعی نماینده غیررسمی شرکتهای امریکایی در بازار کامپیوتر ورشو بود. CDP.pl یکی از مهمترین فروشگاههای بازار کامپیوتر ورشو بود که موسساناش تنها با 2000 دلار و در یک آپارتمان اجارهای کارشان را آغاز کرده بودند.
در اواخر سال 1994 یعنی همزمان با انتشار کتاب خون الفها، CDP.pl موفق شد با شرکتهای امریکایی مثل American Laser Games قرارداد همکاری امضا کند و به فروشنده رسمی بازیهای این شرکت در لهستان تبدیل شود، بعد از این قرارداد و رسمی شدن شرکت، مارسین، مایکل و آدام موفق شدند قراردادهای بزرگیتری با شرکتهایی مثل Acclaim, Blizzard, Blue Byte, Interplay و Psygnosis امضا کنند و به نمایندگی رسمی بازیهای امریکایی در لهستان تبدیل شوند.
در زمانی که کسب و کار مارسین، مایکل و آدام به یک شرکت رسمی و بزرگ تبدیل شد، ساپکوفسکی هم موفق شد تا دومین رمانش را به اسم دوره حقارت (Time of Contempt) در سال 1995 منتشر کند، این رمان داستان سیری، ینیفر و گرالت را پیش میبرد و وضعیت سیاسی ناهنجار قلمروهای شمالی در جنگ با نیلفگارد را بیشتر از قبل توضیح میداد، ضمن اینکه سفر گرالت برای پیدا کردن سیری، از همین رمان شروع میشد.
بسته بندی لهستانی
حدود یک سال بعد از منتشر شدن رمان دوم و دو سال بعد از اولین قرار داد خارجی CDP.pl، آنها فعالیتی بزرگ را شروع کردند. وضعیت بازیهای ویدیویی در سالهای قبل از 1994 در لهستان، شباهت بسیاری با وضعیت بازیهای ویدیویی در سال 1398 یعنی همین حالا در کشور ما داشت. بازیها به صورت قاچاق و کرک شده وارد شده و توسط فروشندههایی مثل CDP.PL منتشر میشدند.
اما بعد از قانونی شدن فعالیتهای این شرکت، آنها تصمیم گرفتند که بازیهای قانونی را با بسته بندی و راهنمای لهستان وارد بازار کنند.
شرکت CDP.pl به اولین شرکتی تبدیل شد که بازیهای خارجی را با بسته بندی و دفترچه راهنما لهستانی، منتشر میکرد.
همینطور که CDP.pl بزرگترمیشد و موفقیتهای زیادی به دست میاآورد، ساپکوفسکی هم رمانهای جدیدتر سری ویچر را منتشر میکرد، در فاصله سالهای 1995 یعنی بعد از انتشار دوره حقارت، تا سال 1997 ساپکوفسکی دو رمان دیگر از کتابهای پنجگانه را به بازار عرضه کرد، کتاب غسل تعمید آتش (baptism of fire) در سال 1996 و بعد از آن کتاب برج پرستوها (The Tower of the Swallow) در سال 1997 به بازار عرضه شد تا اتفاقی بزرگ برای سری ویچر رخ دهد.

مایکل کسینسکی، یکی از بنیانگذاران شرکت CD Projekt Red
قرارداد
در سال 1997 اعضا شرکت CD Projekt که هنوز صرفا یک فروشگاه بود، با پیشنهادی جذاب سراغ ساپکوفسکی میروند تا امتیاز سری کتابها برای ساخت بازی را از این نویسنده خریداری کنند.
شرکت CDP.pl درصدی از سهم فروش بازی را به ساپکوفسکی پیشنهاد میدهد، اما ساپکوفسکی سهم را رد کرده و همه پول را به صورت نقدی درخواست میکند.
آندری ساپکوفسکی در یک مصاحبه با سایت یوروگیمر در سال 2017 گفت :« من اونقدر احمق بودم که همه حقوق ساخت بازی از روی ویچررو بهشون بدم، ونا گفتن که یک درصدی از سود بازیهارو بهت میدیم، اما من قبول نکردم، گفتم که همین الان همه پولمو بدید و برم. من اونقدر احمق بودم که همه چیو بهشون بدم، چرا؟ چون معتقد بودم یک مشت بچه نمیتونن کار خاصی بکنن و به موفقیتشون هیچ اعتقادی نداشتم. اصلا کی میدونست تواون زمان موفقیت این استودیو رو پیش بینی کنه؟ من که نتونستم!»
بومی سازی
شرکت CDP که حالا امتیاز ویچر رو در اختیار داشت، در سال 1999 یعنی همزمان با منتشر شدن آخرین کتاب سری The Witcher به اسم بانوی دریاچه (Lady of The Lake)، دست به کاری بزرگ زد. آنها سه سال بعد ازجعبهها و راهنماهای لهستانی، موفق شدند اولین بازی بومی شده لهستانی را به بازار عرضه کنن.
تیم سه نفره CDP که حالا بزرگتر شده بود، با کمک دوستان و بهترین صداپیشههای لهستانی دست به تجرمه متون و دوبله کاملا صداهای بازی Baldur’s Gate به زبان لهستانی زندند تا این بازی به صورت کاملا بومی شده در اختیار مخاطبهای لهستان قرار بگیرد. این بازی در روز اول با فروش 18 هزار نسخهای و با فروش کلی 100 هزار نسخهای به جهان نشان داد که در صورت احترام گذاشتن به مخاطب لهستان، این مخاطب حاضر است بازی را به صورت قانونی خریداری کند.
این موفقیت بزرگ CDP باعث شد که بعد از مدتی کوتاه قرارداد بومی کردن بازی Baldur’s Gate 2 و Diablo 2 هم بسته شود. خیلی زود CDP به ناشر رسمی شرکتهای امریکایی و اروپایی در لهستان تبدیل شد.

آدام کسینسکی، مدیرعامل CD Projekt سازنده بازی The Witcher
تاسیس استودیو
ساپکوفسکی بعد از اتمام رمانهای ویچر نوشتن سهگانهای جدیدی را شروع کرده بود که اولین جلد از آن در سال 2002 با نام برج احمقها (Tower of Fools) منتشر شد. این رمان که هیچقت به انگلیسی ترجمه نشده، یک سهگانه فانتزی جدید را آغاز کرد که در دنیای واقعی رخ میداد و جادویی متفاوت را معرفی میکرد.
در همین زمان هم CDP در حال مهیا کردن شرایط برای ساخت بازی بود و بالاخره در سال 2002 استودیو بازیسازی CD Projekt Red تاسیس شد تا مارسین و مایکل از فروختن غیرقانونی بازی به ساخت بازی برسند.
یک سال بعد، کار ساخت اولین نسخه از بازی Witcher با بودجهای کلان و تیمی بزرگ آغاز شد. افراد معروفی از هنرمندان لهستان در ساخت بازی کمک کردند، از نویسندههای کمیک گرفته تا گروه موسیقی مشهور Vader.
ساختن بازی The Witcher، یک بازی نقش آفرینی بود که در دنیای ویچر اتفاق میافتاد و گرالت هم شخصیت اصلی آن بود حدود 5 سال به طول انجامید. نکته قابل توجه این است که داستان بازیهای ویچر مدتی بعد از آخرین رمان ساپکوفسکی شروع میشود و داستان گرالت را بعد از آخرین کتاب تعریف میکنند.

کنراد توماسکیویچ، کارگردان بازی The Witcher 3
شروع حماسه ویچر
شرکت CDP در سال 2007 بازی The Witcher را منتشر کرد که یکی از بهترین بازیهای نقش آفرینی سال 2007 بود و توانست همه استانداردهای ژانر را رعایت کند، این بازی از نظر روایت و داستان هم کاملا نوآورانه بود و توانست نظر مثبت مخاطبها و منتقدان را جلب کند..
CDP در سال 2008 در به احداث فروشگاه اینترنتی Good Old Games زد. این فروشگاه امکان دسترسی به بازیهای قدیمی روی سیستمهای جدید را به کاربران میداد. البته در سال 2012 فروشگاه تغییر نام و کاربری داد و با اسم GOG به اولین و تنها فروشگاهی تبدیل شد که بازیهای جدید را بدون قفل DRM در اختیار مخاطبان قرار میداد.
در سال 2009 تا 2011 CDP تغییرات زیادی در مدیریت داشت و حتی در سال 2010 با کمپانی دیگری به نام Optimus S.A ادغام شد تا اسم کامل CD Projekt Red را انتخاب کند.
در ادامه CD Projekt Red بازی The Witcher 2: Assassins of Kings را به وسیله موتور بازیسازی جدید Red Engine ساخت و منتشر کرد، این بازی مورد انتظار ترین بازی سال لهستان بود و بعد از انتشار آن مجله سیاسی Politika، گرالت را در لیست 50 شخصیت تاثیرگذار در تاریخ لهستان قرار داد.
در سال 2012 نسخه Xbox 360 بازی The Witcher 2 عرضه شد و پس از آن دوم اینکه صحبتهایی از فرنچایز جدید شرکت، یعنی Cyberpunk 2077 منتشر شد و در نهایت اولین تریلر این بازی در سال 2013 به نمایش درآمد.
در همین سال ساپکوفسکی با انتشار کتاب جدید از دنیای ویچر همه را غافلگیر کرد. کتاب فصل طوفانها (Season of Storms)، داستان گرالت را بین کتابهای اول و دوم، یعنی آخرین آرزو و شمشیر سرنوشت روایت میکند.
بازی آخر
دو سال بعد از انتشار کتاب فصل طوفانها، بزرگترین بازی CDPR یعنی The Witcher 3: Wild Hunt منتشر شد.
کنراد توماسکیویچ (Konrad Tomaszkiewicz) کارگردان بازی The Witcher 3:« سایت رو چک کردم و بعد داد زدم که اولین نقد اومد و بعد امتیاز 10/10 رو روی صفحه دیدم و همه پریدیم هوا، جو خوبی تو استودیو بود. ما میدونستیم بازی یه سری باگ داره، اما انگار منتقدها یه چیزی دیگهای تو بازی دیده بودن که امتیازها عالی بود. اینکه چیزی رو خلق کنی که صنعت گیم رو یه قدم جلو ببره خیلی حس خوبی داره.»
بازی The Witcher 3 در سال 2015 بیشتر از 300 دریافت کرد، از نظر TGA به عنوان بهترین بازی سال انتخاب شد و در نهایت تا به امروز بیشتر از 20 میلیون نسخه به فروش رساند.
با این حال داستان برای فرنچایز The Witcher هنوز ادامه داشت، CDPR دو DLC بزرگ و عجیب برای بازی منتشر کرد، که شاید از عظیمترین DLCهای تاریخ باشند، مخصوصا محتوای دانلودی Blood & Wine که در حد و اندازه یک بازی کامل بود و حتی کاندید بهترین بازی نقش آفرینی سال 2016 در TGA هم شد.
بازی Gwent
مدتی بعد CDPR بازی کارتی Gwent: The Witcher Card Game را منتشر کرد که نسخهای مستقل و رایگان از مینیگیم Gwent در بازی The Witcher 3 بود. سپس بازی Thronebreaker The Witcher Tales منتشر شد که بر اساس گیمپلی Gwent ساخته شده بود ، اما مثل یک بازی نقش آفرینی، تصمیمهای شما در داستان اثرگذار بودند. CDPR درحال حاضر مشغول توسعه بازی مورد انتظار Cuberpunk 2077 است. این بازی در بهار سال 2020 (فروردین 1399) منتشر خواهد شد.
امک